خاطرات مامور سابق وزارت اطلاعات؛ قسمت بیست و نه:مرکز اسناد انقلاب دست انجمن حجتیه بود/ برادرزاده افتخارزاده [رهبر پیشین انجمن حجتیه]پرونده‌های مرکز اسناد را در اختیار داشت/ حمید روحانی اعضای حجتیه را از مرکز اسناد تسویه کرد | سایت انتخاب
کد خبر: ۸۵۶۳۲۹
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۵ - ۰۹ فروردين ۱۴۰۴

خاطرات مامور سابق وزارت اطلاعات؛ قسمت بیست و نه:مرکز اسناد انقلاب دست انجمن حجتیه بود/ برادرزاده افتخارزاده [رهبر پیشین انجمن حجتیه]پرونده‌های مرکز اسناد را در اختیار داشت/ حمید روحانی اعضای حجتیه را از مرکز اسناد تسویه کرد

رسیدیم به جایی که اسناد را مرور کردیم آن زمان که این قضایا پیش آمد پرونده‌های ساواک و اسناد مرکز دست گروه‌های دیگر بود ما زمانی هم که در اطلاعات سپاه بودیم یک استعلام ساده را نمی‌توانستیم از مرکز بگیریم چون مرکز اسناد انقلاب دست نیرو‌های انجمن حجتیه بود تا زمانی که آقای سید حمید روحانی از طرف امام مامور می‌شود؛ می‌آید آنجا و مسئولیت مرکز اسناد را می‌گیرد و تعداد زیادی از انجمنی‌ها را تسویه می‌کند بقایایش مانده بودند و او یک تسویه می‌کند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب «من اطلاعاتی بودم» در دو جلد توسط رضا اکبری آهنگر و راضیه ولدبیگی توسط نشر شهید کاظمی منتشر شده است. این کتاب شرح خاطرات علی مهدوی، کارمند بازنشسته وزارت اطلاعات از سال‌های اول انقلاب و پرونده انجمن حجتیه است. نشر شهید کاظمی به آدرس قم - خیابان معلم - مجتمع ناشران - طبقه اول واحد ۱۳۱ و به شماره تلفن ۶ الی ۰۲۵۳۷۸۴۰۸۴۴ ناشر این کتاب می‌باشد.

اسناد مفقوده

رسیدیم به جایی که اسناد را مرور کردیم آن زمان که این قضایا پیش آمد پرونده‌های ساواک و اسناد مرکز دست گروه‌های دیگر بود ما زمانی هم که در اطلاعات سپاه بودیم یک استعلام ساده را نمی‌توانستیم از مرکز بگیریم چون مرکز استناد انقلاب دست نیرو‌های انجمن حجتیه بود تا زمانی که آقای سید حمید روحانی از طرف امام مامور می‌شود؛ می‌آید آنجا و مسئولیت مرکز اسناد را می‌گیرد و تعداد زیادی از انجمنی‌ها را تسویه می‌کند بقایایش مانده بودند و او یک تسویه می‌کند.

 این اتفاق حول و حوش سال ۶۲ باید باشد آن زمان مسئول مرکز اسناد آقای فیض بخش بود، اما اسناد را از آنجا برده بودند. بعضی پرونده‌ها سر جایش نبود و بعضی‌ها ناقص بود. او نفرات انجمن را هم در مرکز چیده بود طوری که سال ۶۵-۶۶ که بررسی کردیم دیدیم مثلاً خانم نسرین افتخارزاده برادرزاده آقای افتخارزاده هم کماکان در مرکز اسناد پرونده‌ها را در اختیار دارد و مسئول پانچ پرونده‌ها است ما آن موقع نمی‌توانستیم به عنوان اینکه پرسنل مجموعه محسوب می‌شود روی او کار کنیم لذا به حفاظت اطلاع دادیم که ایشان باید پیگیری بشود.

سند؛ ابزار بسیار مهمی است و می‌تواند وسیله‌ای برای سوء استفاده باشد. لذا گروه‌ها خصوصاً بعد از اینکه شرایط اجتماعی به نفع آن‌ها نباشد سعی در از بین بردن اسناد دارند. فرض کنید من می‌خواهم آقای ایکس را مال خودم کنم می‌دانم پرونده ساواکش هست ناگهان لا به لای اسناد می‌بینم آقای ایکس یک همچین سندی دارد وقتی سند دست من باشد و بروم خدمت آقای ایکس و افشا کنم که شما اینجا از ساواک هدیه گرفتید با ساواک کلی همکاری داشتید یا به ساواک این مطالب را گفتید آن آقای ایکس عبد من نخواهد شد در ازای عدم انتشار؟ پس مطلب این نیست که انجمن صرفاً مطالب خودش را برده باشد انجمن یک سبقه تاریخی دارد مثلاً در بعد، تاریخی شیخ محمود حلبی در بحث، نفت مبارزاتی، داشت سخنرانیهائی که در مشهد می‌کرد کتاب شده بود از رادیوی کشور پخش می‌شد.

 همه این‌ها جزء اسناد است اما در ابتدای کار ما هیچ چیزی از شیخ محمود حلبی پیدا نکردیم اول انقلاب هم شرایط به حدی ویژه بود که حتی چپی‌ها میل داشتند به اسناد و مدارک دسترسی پیدا کنند و خیلی هم فشار می‌آوردند و می‌گـ گفتند لیست ساواکی‌ها را منتشر کنید نگران بودند لیست‌ها کجا رفته است. در کشور بعد از نهضت آزادی انجمن قدرت داشت و به همین دلیل راحت توانست برخی از اسناد را ببرد. قدرت استتار جریان حجتیه در مملکت بسیار بالاست چون عین من و شما است مسجد می‌رود و نماز می‌خواند بعضا نهج البلاغه می‌خواند شاید احادیث زیادی بداند شاید مثلاً اهل جدل و بحث مذهبی باشد ولی در یک بحث انحرافی ویژه خودش و داخل دایره فکری خودش بحث می‌کند.

این قدرت استتار آن‌ها را به نوعی مصون کرده بود. ضمن اینکه اوائل کار انجمن دیگران به آن‌ها اعتماد داشتند الان هم با همه این اوصافی که من گفتم و بعد از این هم مفصل توضیح خواهم داد باز هم عده‌ای به آن‌ها اعتماد دارند. عیت اعضای انجمن مرکز اسناد را دست گرفته بودند و می‌دیدم رده‌های مختلف انجمن آنجا هستند.

نظرات بینندگان